مهدویت

 نظر وهابيون سلفي در مورد امام زمان(عج) چيست؟

 

ديدگاه وهابيت درمورد مهدويت: فرقه وهابیت درباره مهدویت رفتار تناقض آمیزی دارد. این فرقه از یک طرف بر اصل اندیشه مهدویت صحه می گذارد و آن را از اصول مسلًم اسلامی می داند، چنان که ابن تیمیه (که وهابیت بسیاری از آموزه های خود را از او اخذ کرده است)، به ظهور مهدی اعتقاد دارد. او در کتاب منهاج السنه النبویه ، پس از نقل چندین حدیث درباره مهدویت می گوید: «احادیثی که با آن بر ظهور مهدی احتجاج می شود، کاملا صحیح است که ابوداود ترمذی ، احمد و دیگران از حدیث ابن مسعود و غیره روایت کرده اند ... به نظر ما مهدی موعود از اولاد حسن بن علی است، همان طور که در حدیث منقول از علی بن ابیطالب نقل شده است». (منهاج السنه ، جلد 4 ، ص 211) . براي اثبات جايگاه مهدويت واعتقادي بودن آن از منظر اهل سنت، به پاسخ رابطة العالم الاسلامي، مركز مهم ديني وهابي‌ها، به پرسش يك مسلمان سني از اهالي كنيا دربارة «جايگاه مهدي منتظر، زمان ظهور، مكاني كه حضرت ظهور مي‌فرمايد و مسائل ديگر مهدويت» اشاره مي‌كنيم: مهدي، محمد بن عبدالله حسني، علوي و فاطمي است و او مهدي موعود منتظر است. موقع ظهور وي، آخرالزمان است و ظهورش از نشانه‌هاي قيامت مي‌باشد. از غرب ظاهر مي‌شود و در حجاز در مكه مكرمه بين ركن و مقام با آن حضرت بيعت مي‌كنند. هنگامي كه كفر و ظلم و فساد، عالم را فرا گرفته باشد ، ظهور مي‌كند و زمين را از عدل و داد پر مي‌كند؛ همان گونه كه از جور و ستم پر شده باشد. بر همه جهان حكومت خواهد كرد و همه جهانيان برابر او سر تعظيم فرو خواهند آورد. همگي تسليم وي خواهند شد؛ يا به ميل و دلخواه يا با نبرد. او تمام روي زمين را مالك خواهد شد و عيسي عليه السلام بعد از ظهور او، از آسمان فرود مي‌آيد و دجال را مي‌كشد يا همراه با ظهورش از آسمان فرود مي‌آيد و حضرت مهدي را بر كشتن دجال بر در دروازه لد در سرزمين فلسطين، ياري مي‌دهد. مهدي آخرين خلفاي راشدين دوازده‌گانه است كه پيامبر از آن‌ها خبر داده است و در منابع اهل سنت آمده است. احاديث مربوط به مهدي را بسياري از صحابه از شخص پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل كرده‌اند كه از جمله آن‌ها است: عثمان بن عفان، علي ابن ابي طالب، طلحه بن عبيد الله، عبد الرحمان بن عوف، عبد الله بن عباس، عمار ياسر، عبدالله بن مسعود، ابوسعيدخدري، ثوبان، قرة بن اساس مزني، عبدالله بن حارث، ابو هريره، حذيفة ‌بن يماني، جابر بن عبدالله، ابو ‌امامه، جابر بن ماجد، عبدالله بن عمر، انس بن مالك، عمر بن حصين و ام سلمه. اين‌ها بيست نفر از كساني هستند كه روايات راجع به مهدي را نقل كرده‌اند. غير از اين‌ها، افراد زياد ديگري نيز وجود دارند. سخنان فراواني نيز از خود صحابه نقل شده است كه در آن‌ها، به ظهور مهدي تصريح شده است و آن‌ها را نيز مي‌توان در رديف روايات پيامبر قرار داد؛ زيرا مساله ظهور مهدي از مسايلي نيست كه بتوان در آن اجتهاد كرد. رواياتي كه درباره ظهور مهدي منتظر از شخص رسول اكرم نقل شده و آنچه صحابه پيامبر با اعتماد به گفته رسول خدا بيان كرده‌اند (و شهادت و گواهي آنان نيز در حكم حديث است) در بسياري از كتب معروف اسلامي و متون اصلي حديث پيامبر اكرم اعم از سنن، معاجم و مسانيد آمده است كه از جمله آن‌ها است: سنن ابو داوود، سنن ترمذي، سنن ابن ماجه، سنن ابو عمر الداني، مسند احمد، ابي يعلي و بزّاز، صحيح حاكم، معاجم طبراني، روياني، دارقطني و ابو نعيم در كتاب اخبار المهدي و خطيب در تاريخ بغداد وابن عساكر در تاريخ دمشق و غير اين‌ها. بعضي از دانشمندان اسلامي درباره مهدي كتاب‌هاي ويژه‌اي نوشته‌اند كه از آن جمله است: ابو نعيم در كتاب اخبار المهدي، ابن حجر هيتمي در كتاب القول المختصر في علامات المهدي المنتظر، شوكاني در كتاب التوضيح في تواتر ماجاء في المنتظر و الدجال والمسيح، ادريس عراقي مغربي در كتاب المهدي، ابوالعباس بن عبدالمؤمن مغربي در كتاب الوهم المكنون في الرد علي ابن خلدون. آخرين كسي كه در اين زمينه بحث مشروحي نگاشته، مدير دانشگاه اسلامي مدينه است كه در چندين شماره مجله دانشگاه مزبور بحث كرده است. عده‌اي از بزرگان و دانشمندان متقدم و متاخر نيز در نوشته‌هاي خود تصريح كرده‌اند كه احاديث مربوط به مهدي متواتر است (و به هيچ وجه قابل انكار نيست)؛ از آن جمله است: سخاوي در كتاب فتح‌المغيث، محمد بن احمد سفاريني در كتاب شرح العقيدة، ابوالحسن آبري در كتاب مناقب الشافعي، ابن تيميه در كتاب فتاوا، سيوطي در كتاب الحاوي، ادريس عراقي در تاليفي كه درباره مهدي دارد، شوكاني در كتاب التوضيح في تواتر ماجاء في المنتظر و الدجال والمسيح، محمد بن جعفر كناني در النظم المتناثر في الحديث المتواتر و ابوالعباس بن عبدالمؤمن در كتاب الوهم المكنون من كلام ابن خلدون. تنها ابن خلدون است كه احاديث مربوط به مهدي را با احاديثي مجعول و ساختگي و بي‌اساس كه مي‌گويد: «مهدي‌اي نيست، جز عيسي» مورد ايراد قرار داده است؛ ولي بزرگان، پيشوايان و دانشمندان اسلام، گفتار او را رد كرده‌اند؛ به خصوص، ابن عبدالمؤمن كه در رد گفتار او كتاب ويژه‌اي به نام الوهم المكنون من كلام ابن خلدون نوشته است كه از 30 سال قبل در شرق و غرب منتشر شده است. حافظان، بزرگان و دانشمندان علم حديث نيز تصريح كرده‌اند كه احاديث مربوط به مهدي شامل احاديث صحيح و حسن است و مجموع آنها متواتر و صحت آنها قطعي است؛ بنابراين، اعتقاد به ظهور مهدي بر هر مسلمان واجب است و از عقايد اهل سنت و جماعت است و جز افراد نادان و بي‌اطلاع از اسلام و بدعتگذار منكر آن نخواهد بود». با توجه به پاسخ مركز الرابطة العالم الاسلامي دو نكته قابل ذكر است: 1. با اينكه وهابيان از تندروترين گروه‌هاي اسلامي اهل سنت به شمار مي‌روند، مساله مهدويت و تواتر احاديث مربوط به حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف را پذيرفته و با ساير فرق مسلمانان در اين خصوص، مشتركند، نيز به‌طور جدي از آن دفاع مي‌كنند و آن را از عقايد رسمي خود تلقي مي‌نمايند. 2. غير از مطالبي كه در صدر پاسخ بيان شده و امام مهدي را فرزند عبدالله خطاب كرده است، بقية مطالب در بيانيه مركز الرابطة العالم الاسلامي در راستاي اعتقادات گروه‌هاي ديگر اسلامي، از جمله مذهب تشيع مي‌باشد.( ر.ك: سيد اسد الله هاشمي شهيدي، ظهور حضرت مهدي از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص125.) با فتوای اين ۳۹ نفر از بزرگان وهابی مبنی بر اینكه امام مهدی (عج) امام دوازدهم است، صد هزار نفر از وهابیون شیعه شدند كه در پی این واقعه برخي از آنها آنها فتوای خود را لغو كردند. . وهابيان به رغم اعتراف به اصل «مهدویت» و ظهور مهدی موعود ـ خلیفه دوازدهم پیامبر(ص) ـ در آخر الزمان ، با دیدگاه شیعیان درباره مهدی (عج)مخالفت دارند و به هر نحو ممکن در صدد مقابله با این اعتقاد ناب اسلامی برآمده اند. وهابیان و عموم اهل سنت ـ بر خلاف نظر برخی از دانشمندان سنی ـ می گویند : مهدی به دنیا نیامده است و در آخرالزمان، متولد شده و قیام خواهد کرد. بر این اساس وهابیان به اعتقاد شیعیان در مورد ولادت و پنهان زیستی (غیبت) امام ايراد وارد کرده و با تهمت های پوشالی در زمينه هاي مختلف سعی در تخریب این اعتقاد استوار دارند. علت این مساله چند مطلب می تواند باشد: 1 ـ گرایش مسلمانان جهان به تشیع ، به خصوص بعد از انقلاب اسلامی ایران در پرتو اعتقاد به مهدویت، 2 ـ گرایش خود وهابی هایی و مسلمانان نزدیک آنها، به اندیشه مهدویت و در نتیجه نزدیک شدن به شیعه در این زمینه، 3 ـ موضع گیری های سیاسی و از روی لجاجت و تعصب به علت ضدیت با شیعه و ... بر این اساس در کتب و پایگاه های اینترنتی، به شدت با اندیشه منجی گرایی شیعه مخالفت کرده و شایعات بی اساس و بی پایه ای را ترویج می کنند. به خصوص می گویند طبق نظر و اعتقاد شیعیان ، امام زمان در سرداب مقدسی در سامرا پنهان شده و زندگی می کند و از آنجا قیام خود را آغازمی نماید!!!بعضی از وهابی های متعصب نیز یک پایگاه اینترنتی برپا کرده و به شبهه افکنی درباره سرداب مقدس امام زمان و زیر سوال بردن آن دارند و برهمین اساس سرداب مقدس را در سامرا منفجر کردند. همچنین اعلام به معدوم بودن (به دنیا نیامدن) حضرت و در نتیجه صدور جواز لعن معدوم نیز ، از سوی 40 تن از علمای وهابی صورت گرفته است و ...!!! در این راستا ما وظیفه داریم ضمن بی اعتنایی به دیدگاه های سخيف وهابیون ، اعتقاد خود را در مورد امام مهدی با مطالعات زیاد، تقویت کنیم و زمینه را برای ایجاد شک و تردید از بین ببریم..

منبع:http://porseman.org/q/show.aspx?id=130631


نوشته شده در چهار شنبه 18 دی 1392ساعت 21:13 توسط سجاد| |
برچسب ها: نظر وهابيون سلفي در مورد امام زمان(عج) چيست؟

http://www.aparat.com/v/8DWiU

 


نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392ساعت 11:48 توسط سجاد| |
برچسب ها: یکی با نامحرم حرف میزنه دلش آروم میگیره یکیم با امام زمانش

یصیرت وعشق رو بین واژه ها میگردی؟
 
 نمیتونی پیدا کنی. بیامن بهت آدرس بدم




 حالا فهمیدی بصیرت یعنی چی رفیق؟

 

 

برگرفته از وبلاگ دشمن شناسی:http://haqiqat.mihanblog.com


نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392ساعت 11:20 توسط سجاد| |
برچسب ها: اشکتونبینم آقا

نابه‌سامانی عاطفی در روابط خانوادگی
مانع تراشی در تربیت دینی فرزندان
حرام‌خوری و آلودگی‌های اقتصادی

آشناگریزی و همسایه آزاری
شهوت‌گرایی و لذّت‌جویی
بی‌غیرتی خانوادگی
زن‌پرستی


از ویژگی‌های خانواده مهدی باور، شناخت آسیب‌ها و آفت‌های نگه داشتن خانوادگی در دوران آخرالزّمان، حفاظت و پاک نگه داشتن حریم خانه و خانواده از آسیب‌ها و آفات آخرالزّمانی و جای‌گزینی «فرهنگ انتظار» در برابر «فرهنگ ابتذال» است.


نابه‌سامانی عاطفی در روابط خانوادگی
از مهم‌ترین ناهنجاری های خانوادگی در آخرالزّمان ایجاد گسست شدید عاطفی بین اعضای خانواده و از هم گسیختگی خانواده‌هاست. از منظر احادیث اسلامی، در آخرالزّمان بنیاد خانوده‌ها به شدّت سست و آسیب پذیر خواهد شد و فسادها، فتنه‌ها و آفت‌های فراگیر این دوران، در متن تمام خانه‌های شرق و غرب عالم نفوذ خواهد یافت و نه تنها فرزندان که پدران و مادران را نیز فراخواهد گرفت:
«در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و عاقّ والدین شدن رواج یافته است.1 حرمت پدران و مادران سبک شمرده می‌شود.2 فرزند به پدرش تهمت می‌زند، پدر و مادرش را نفرین می‌کند و از مرگ آنها مسرور می‌شود.3 در آن هنگام، طلاق و جدایی در خانواده‌ها بسیار خواهد شد.4 در آن زمان، فتنه ها چونان پاره‌های شب تاریک، شما را فرا می‌گیرد و هیچ خانه‌ای از مسلمانان در شرق و غرب عالم نمی‌ماند؛ مگر اینکه فتنه‌ها در آن داخل می‌شوند.»5

شهوت‌گرایی و لذّت‌جویی
عفّت و نجابت زنان و مردان آخرالزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج می‌گردد و روح ایشان به لجن زاری بدبو از بی‌عفّتی و هواپرستی تبدیل می‌گردد:
«همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می‌شود، دیگر اهمیّت نمی‌دهند که آنچه می‌خورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟!6
زنان در آن زمان، بی ‌حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد.7 آنان در فتنه‌ها داخل، به شهوت‌ها علاقه‌مند و با سرعت به سوی لذّت‌ها روی می‌آورند.8 خواهی دید که زنان با زنان ازدواج می‌کنند.9 درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین می‌گردد.10 آنان حرام‌های الهی را حلال می‌شمارند و بدین سان در جهنّم وارد و در آن جاودان می‌گردند.11

بی‌غیرتی خانوادگی
مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی «قحط غیرت» می‌شوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانواده‌های خود دچار نوعی بی‌حسّی و بی‌میلی می‌گردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار می‌دهند و حتّی به بی‌عفّتی‌ها و خودفروشی ایشان رضایت می‌دهند:
«مرد از همسرش انحرافات جنسی را می‌بیند و اعتراضی نمی‌کند. از آنچه از طریق خودفروشی به دست می‌آورد، می‌گیرد و می‌خورد. اگر انحراف سراسر وجودش را فرا گیرد، اعتراض نمی‌کند، به آنچه انجام می‌شود و در حقّش گفته می‌شود، گوش نمی‌دهد. پس چنین فردی دیّوث است (که بیگانگان را بر همسر خود وارد می‌کند).»12

زن‌پرستی
یکی از آفات و ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، زن‌سالاری تا سر حدّ زن‌پرستی و قبله قرار دادن زنان است:
«(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبله‌اش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود.13 مرد از همسرش اطاعت می‌کند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی می‌کند.14 در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار می‌کند، آنچه را که او نمی‌خواهد، انجام می‌دهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج می‌کند.»15

مانع تراشی در تربیت دینی فرزندان

از دیگر ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، کم توجّهی والدین به تربیت دینی فرزندان و مانع‌تراشی برای علم آموزی دینی و گرایش‌های الهی آنان است:
«وای بر فرزندان آخرالزّمان از روش پدرانشان! نه از پدران مشرکشان، بلکه از پدران مسلمانشان که چیزی از فرایض دینی را به آنها یاد نمی‌دهند و اگر فرزندشان نیز از پی فراگیری معارف دینی بروند، منعشان می‌کنند و تنها از این خشنودند که آنها درآمد آسانی از مال دنیا داشته باشند، هر چند ناچیز باشد. من از این پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.»16

آشناگریزی و همسایه آزاری
از آسیب‌های خانوادگی دوره آخرالزّمان، قطع رحم، آشناگریزی و همسایه‌آزاری به شیوه‌های گوناگون است:
«هنگامی که پیوند خویشاوندی قطع شود و برای اطعام و مهمانی دادن بر یکدیگر منّت گذارند... .17 همسایه به همسایه‌اش آزار و اذیّت می‌کند و کسی جلوگیری نمی‌کند.18 و همسایه را می‌بینی که همسایه‌اش را از ترس زبانش اکرام و احترام می‌کند.»19

حرام‌خوری و آلودگی‌های اقتصادی

در آخرالزّمان بحران اقتصادی حرام به حدّ اعلای خود می‌رسد، خانواده‌ها تقوای اقتصادی را از دست داده و در منجلاب آلودگی‌های اقتصادی همچون ربا، کم فروشی، رشوه‌خواری و گران‌فروشی غوطه‌ور می‌گردند:
«هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاه‌برداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین می‌شود که گویی آن روز عمرش تباه شده است20 و می‌بینی که زندگی مردم از کم‌فروشی و تقلّب تأمین می‌شود.21 در آن زمان ربا شایع می‌شود، کارها با رشوه انجام می‌یابد، مقام و ارزش دین تنزّل می‌نماید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا می‌کند.»22


به نقل از:سایت موعود


پی‌نوشت‌ها:
٭ منبع: خانواده و تربیت مهدوی،ص 39 الی 45، آقاتهرانی و حیدری کاشانی.
1. اصول کافی، ج8، ص41.
2. همان.
3. بحار الانوار، ج52، ص259، باب 25.
4. إلزام الناصب، ص182؛ منتخب الأثر، ص 433..
5. الملاحم و الفتن، ص 38.
6. اصول کافی، ج8، ص42.
7. من لایحضره الفقیه، ج3، ص390، ح4374.
8. همان.
9. وسائل الشّیعه، ج 16، ص 275، ح 21554.
10. همان.
11. همان.
12. إلزام الناصب، ص195.
13. بشار\ الاسلام، ص 132.
14. إلزام الناصب، ص181، یزدی حائری.
15.  اصول کافی، ج 8، ص 38.
16. جامع الأخبار، ص 106، فصل 62.
17. بحار الانوار، ج 52، ص 263.
18. وسائل الشّیعه، ج 16، ص 275.
19. اصول کافی، ج 8، ص 40.
20. وسائل الشّیعه، ج 16، ص 279.
21. اصول کافی، ج 8، ص 40.
22. وسائل الشّیعه، ج 15، ص 348

 

برگرفته شده از وبلاگ:http://haqiqat.mihanblog.com/post/140

 


نوشته شده در پنج شنبه 14 آذر 1392ساعت 23:37 توسط سجاد| |
برچسب ها: آسیب‌های خانوادگی در آخرالزمان

نواهنگی زیبا از استاد هاشمی نژاد پیرامون زیارت امام زمان(روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه)

snd1.tebyan.net/1391/10/khaadem_hasheminejad_M_115195.mp3


نوشته شده در شنبه 8 تير 1392ساعت 23:23 توسط سجاد| |

اندیشه پیروزی نهایی نیروی حق و عدالت بر باطل و ستم و برپایی تمام ارزش‌های انسانی به دست مبارک «مهدی» اندیشه ای است که همه گروه‌های مسلمان‏، آن را باور دارند؛ زیرا ریشه در قرآن کریم دارد؛ اما چرا نام «مهدی» در قرآن نیامده است؟ آیا اگر نام او می آمد، باور مردم به او عمیق‌تر نمی شد؟ برای پاسخ به این سۆال، روش های قرآن مجید را در معرفی انسان‌های خوب و وارسته بیان می‌کنیم. قرآن برای شناساندن این افراد، از سه راه استفاده کرده است :

راه اول. معرفی با اسم: نخستین راه شناساندن، آوردن اسم شخصیت مورد نظر است؛ مانند: (و ما محمد الا رسول) (1) یا (واذکر فی الکتاب مریم) (2)

 راه دوم. معرفی با عدد: شیوه دوم، بیان تعداد افراد خاص است. قرآن نقبای بنی اسرائیل را با عدد می شناساند؛ مانند: (و بعثنا منهم اثنی عشر نقیبا) (3)

راه سوم: معرفی با ویژگی و صفت: شناساندن با ویژگی‌های فرد، بهترین راه معرفی است، زیرا راه را بر سودجویان می بندد. نام جعلی درست کردن آسان است؛ ولی ویژگی های هر فرد، مخصوص او است. همچنین قرآن، از افرادی نام می برد كه با آن كه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را كاملاً با نام می شناختند؛ ولی باز او را انكار می‌كردند. قرآن کریم، اهل بیت را در آیه های تطهیر، مباهله، ولایت (4) و... با این روش معرفی کرده است. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز در قرآن با این روش شناسانده شده است.  اینک بررسی چند آیه از آیات مهدویت:

آیه اول: آیا می توان زنده بودن امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  را از قرآن استفاده کرد؟

برخی آیه های قرآن کریم، وجود امام و حجت را بر روی زمین می رسانند. یکی از این آیات ، آیه چهارم سورة قدر است:

(تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر)

در شب قدر فرشتگان و روح با اجازه پروردگارشان برای هر امری فرود می آیند.

فعل «تنزّل» مضارع است و استمرار و تداوم را می رساند؛ پس هر سال، شب قدر دارد. در شب قدر، فرشتگان و روح نازل می شوند. از طرفی هر انسان، توانایی پذیرش فرشتگان - به ویژه روح که برتر از فرشتگان است- را ندارد و باید انسانی در مرتبه پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم باشد تا این قابلیت را دارا باشد. اما هم اکنون در شب قدر، فرشتگان و روح بر چه کسی نازل می شوند؟ امیرمۆمنان علی علیه السلام فرمود:

«شب قدر، در هر سال است و امر سال در آن شب نازل می شود. برای این امر، والیانی پس از رسول خدا وجود دارد»

ابن عباس پرسید: «اینان چه کسانی هستند؟» فرمود: «من و یازده نفر از نسل و فرزندان من.» (5)

آیه دوم: اگر بخواهیم ویژگی‌های عصر ظهور مهدی امت را به بهترین شکل بیان کنیم، آیه ای بهتر از آیة 55 سوره نور نمی یابیم. در این آیه، خداوند به مۆمنان صالح وعده می دهد و وعده او حق و یقینی است. (6) اما این وعده چیست؟ بهتر است آیه را بخوانیم و وعده های الهی را در آن ببینیم.

(وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکّننّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدونی لا یشرکون بی شیئا)

خداوند، به مۆمنان درستكار شما وعده داده است آنان را در زمین جانشین می کند؛ همچنان که گروهی از پیشینیان را جانشین کرده و دینی که برایشان می پسندد، بگستراند و بعد از بیمناکیشان به آنان امنیت می بخشد که آن زمان،  من را می پرستند و چیزی را شریکم قرار نمی‌دهند.

 

وعده های خداوند به مۆمنان صالح

1- تمام زمین را در اختیارشان می گذارد؛ همانند حکومت‌های صالحان گذشته؛ چون نوح و داود و سلیمان.

2- دین آنان را در تمام زمین برتری و گسترش می دهد؛ دینی که خداوند برای انسان‌ها پسندیده است؛ یعنی اسلام همراه با ولایت اهل بیت «علیهم السلام» که جریان غدیر و آیه‌های مربوط به آن ، آن را می رساند.

3- امنیت و آرامش را جایگزین ترس و وحشت مۆمنان درستکار قرار می دهد. البته امنیت کامل، زمانی حاصل می شود که سراسر زمین در اختیار مۆمنان با تقوا باشد و دشمن قابل توجهی  مقابل آنان نباشد.

4- نتیجه این حکومت، از میان رفتن جلوه های شرک و نفاق و پرستش خدای یکتا است. در پرتو آن، برکت از آسمان و زمین آشکار می‌شود و همگان در رفاه و آسایش قرار می گیرند.

رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم در ذیل این آیه فرمود:

وقتی قائم ما قیام کند، زمین را پر از عدل و داد می کند، پس از آن که لبریز از ظلم و ستم شده باشد

و فرمود:

خوشا به حال صبرپیشگان در پنهانی او و خوشا به حال یاری‌کنندگانش در قیام او. (7)

نكته مهم، این كه وعدة خدا، حق و تخلف ناپذیر است؛ ولی جهانی‌شدن آیین الهی تا كنون اتفاق نیفتاده است؛ به همین سبب مفسر بزرگ قرآن، مرحوم طبرسی رحمه الله در تفسیر این آیه می‌گوید:

چون گسترش دین در سراسر زمین و جهانگیر شدن آیین، از گذشته تا كنون پدیدار نشده است، به یقین، این امر در آینده اتفاق خواهد افتاد؛ زیرا جهانی شدن دین اسلام، وعده‌ای الهی است و وعدة خدا، تخلف‌پذیر نیست. (8)

امام سجاد علیه السلام پس از تلاوت آیه فوق فرمود:

به خدا سوگند! اینان شیعیان ما هستند. خداوند به دست مردی از ما، این كار را در حق آنان خواهد كرد و آن مرد، مهدی این امت است و او همان كسی است كه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم (دربارة او) فرموده است: «اگر از عمر دنیا جز یك روز نمانده باشد، خداوند آن روز را چنان طولانی كند تا مردی از خاندان من حاكم جهان گردد. نام او هم نام من است. او زمین را از عدل و داد پر خواهد كرد همان گونه كه از ظلم و ستم لبریز شده باشد.» (9)

بررسی آیات دیگر را به مجال دیگر واگذاشته و در پایان، یادآور می‌شویم، اهل سنت نیز روایاتی آورده‌اند كه آیاتی از قرآن را درباره حضرت مهدی(عج) و حكومت جهانی آن حضرت می‌داند؛ برای نمونه فخر رازی در ذیل آیه‌3 سوره‌ بقره، از مصادیق «غیب»، مهدی آل محمد(عج) را می‌داند كه باید به آن ایمان داشت. (10)

 

پی نوشت:

 1-  آل عمران:144.

2-  مریم: 16.

3- مائده:12.

4-  احزاب: 32؛ آل عمران:61؛ مائده:55..

5- اصول کافی، ج1،ص 532، ح11.

6-  در بیش از بیست آیه قرآن، حق بودن وعده‌های خداوند و تخلف ناپذیر بودنشان بیان شده است.

7- بحارالانوار، ج 36، ص 304، باب 41، ح 144.

 8-  مجمع البیان، ج7، ص152.

 9-  همان.

10-  تفسیر فخر رازی.

منبع:سایت تبیان


نوشته شده در دو شنبه 3 تير 1392ساعت 23:21 توسط سجاد| |
برچسب ها: چرا نام امام مهدی(عج) در قرآن نیامده است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

امام زمانمان(روحی له الفداه)داد میزند فریاد میکشد:هل من ناصر ینصرنی؟؟؟

چرا غریب رهایش کرده ایم؟؟؟

چرا زندانیش کرده ایم؟؟؟

چرا سیلی به صورتش میزنیم؟؟؟

چرا تازیانه اش میزنیم؟؟؟

با اعمالمان

چرا کسی لبیک نمیگوید؟؟؟

چرا کسی بخاترش سر و دست وپا نمیدهد؟؟؟

چرا؟؟؟

چرا برایش دعا نمیکنیم؟؟؟

چرا برای جدش گریه میکنیم ولی به فریادش یک لبیک فقط یک لبیک هم نمیگوییم؟؟؟

چرا؟؟؟

 

چرا یاریش نمیکنیم؟؟؟

آیا دوستش نداریم؟؟؟

 


نوشته شده در پنج شنبه 30 خرداد 1392ساعت 23:12 توسط سجاد| |
برچسب ها: هل من ناصر ینصرنی؟؟؟

گفتم فراق تا کی؟
گفتا که تا تو هستی
گفتم که روی خوبت، از من چرا نهان است؟
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عيان است.
گفتم که از که پرسم جانا نشان کويت؟
گفتا نشان چه پرسی؟
آن کوی بی نشان است!
گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی
گفتا که در ره ما غم نيز شادمان است!
گفتم که سوخت جانم در آتش نهانم
گفت آنکه سوخت او را کی نادی فغان است؟
گفتم فراغ تا کی؟
گفتا که تا تو هستی
گفتم نفس همين است؟
گفتا سخن همان است
گفتم که حاجتی است
گفتا بخواه از ما
گفتم غمم بيفزا
گفتا که رايگان است
گفتم ز فيض بپذير اين نيم جان که دارد
گفتا نگاه دارش غمخانه‌ی تو جان است.

منبع:mahdi1067.blogfa.com


نوشته شده در پنج شنبه 30 خرداد 1392ساعت 10:12 توسط سجاد| |

بسم الله الرحمن الرحیم

ایت الله العظمی بهجت(ره):در تشرفی که به محضر آقا امام زمان(روحی لتراب مقدمه الفداه)داشتم از ایشان در باره آقای خامنه ای سوال کردم.ایشان فرمودند:آقای خامنه ای از ماست.

یعنی عین همان فرمایش پیامبر نسبت به سلمان که میفرمایند:سلمان منا اهل البیت.

برادران و خواهران گرامی بیایید قدر رهبر عزیزمان(حفظه الله)را بدانیم.قدر اهل بیت(علیهما السلام)را ندانستیم خدا اخرین منجی خود را غایب فرمود اگر قدر این مرد بزرگ یعنی حضرت ایت الله العظمی امام خامنه ای عزیز(کثر الله عزته)را هم ندانیم خدای ناکرده خداوند ایشان را هم از بین ما میبردو اگر ببرد دیگر جایگزینی برای ایشان نداریم ایشان عزْ اسلام است،ایشان نایب حضرت ولیعصر(اروحنا له الفداه)است،ایشان رهبر و مدیر و مدبر و مومن و عارف و کسی که به فرموده علامه حسن زاده آملی(کثر الله امثالهم)یک مکروه هم از ایشان سراغ ندارند،نه گناه فقط یک مکروه.البته این بدان معنا نیست که ایشان صاحب مقام عصمت هستند،نافرمانی خدا به هیچ وجه اندکی از مقام عصمت است نه همه اش که بگوییم اگر کسی گناه نکرد معصوم است خیر اگر کسی گناه نکرد و دارای تمامی شرایط بود معصوم است الا ای حال امروز حفظ ایشان از فرایض واجب بر همه است چون ایشان سعی میکنند اسلام را حفظ کنند و حفظ کسی که اسلام را حفظ میکند عقلا واجب است و همچنین ما حکم به العقل حکم به الشرع.

آیت الله جوادی املی(کثر الله امثالهم):رهبری نه پست است نه مقام،بلکه امام جامعه است.چگونه در نماز با اقتدای چند نفر میگوییم امام جماعت آیا به رهبر جامعه اسلامی نگوییم امام؟هر لفظی بغیر از امام خامنه ای نسبت به ایشان ظلم به ایشان است


نوشته شده در چهار شنبه 29 خرداد 1392ساعت 23:39 توسط سجاد| |
برچسب ها: رهبر

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

ما با اعمالمان امام زمانمان(روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه)را فیلتر کردیم و کسانی میتوانند به ایشان دست یابند که فقط از فیلتر شکن استفاده نمایند.

و اما فیلتر شکن:

این فیلترشکن بدون نیاز به هیچ نرم افزاری و فقط با کمی تغییرات پروکسی کار میکند.

آدرس سرور:کمال انسانیت و رسیدن به امام زمان(روحی له الفداه)

پورت:اهل بیت(علیهما السلام)

یوزر نیم:توحید

پسورد:انجام واجبات و ترک محرمات

سپس تایید کرده و با زدن گزینه محاسبه از صحت اطلاعات وارد شده و عمل به انها مطمئن شوید سپس با استفاده از گزینه مراقبه اطلاعات خود را از دستبرد حفظ نمایید.

و من الله التوفیق


نوشته شده در سه شنبه 28 خرداد 1392ساعت 18:30 توسط سجاد| |
برچسب ها: فیلترشکن مهدی

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنان امام خميني ره و تعطيلي انجمن


حضرت امام خميني (ره) در سخنراني مورخ 21/4/1362 با اشاره غير مستقيم انجمن را چنين مورد خطاب قرار مي دهند : و يك دسته ديگر هم كه تزشان اين است كه بگذاريد كه معصيت زياد بشود تا حضرت صاحب بيايد. حضرت صاحب مگر براى چى مى‏آيد؟ حضرت صاحب مى‏آيد معصيت را بردارد، ما معصيت كنيم كه او بيايد؟ اين اعوجاجات را برداريد. اين دسته بندى‏ها را براى خاطر خدا اگر مسلميد و براى خاطر كشورتان اگر ملى هستيد، اين دسته بندى‏ها را برداريد و در اين موجى كه الآن اين ملت را به پيش دارد مى‏برد، در اين موج خودتان را وارد كنيد، و برخلاف اين موج حركت نكنيد كه دست و پايتان خواهد شكست .. "

در پي اين سخنان حضرت امام خميني (ره)، انجمن در بيانيه اي در تاريخ دوازدهم شوال 1403، پنجم مردادماه 1362 ، که سراسر نشان از اختلافات فکري و اعتقادي آنها با خط امام دارد اعلام تعطيلي نمود.

البته تلاش‌های این گروه به طور نامحسوس در جهت اهداف آشکار و پنهان ادامه دارد.

ظهور بسیار نزدیک است


نوشته شده در چهار شنبه 3 آبان 1391ساعت 16:34 توسط سجاد| |
برچسب ها: انجمن حجتیه را بشناسیم2

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

اول از اینکه این مقاله را در وبلاگ قرار دهم خدمت شما دوستان عزیز برسانم که:این مقاله توسط حجت الاسلام عبد الکریم پاک نیا تبریزی نوشته شده است و تکثیر باذکر نام نویسنده و منبع که این وبلاگ می باشد بلا مانع است و همچنین این مقاله در دو قسمت خواهد بود البته به استحضار شما دوستان عزیز برسانم که قسمتی از مقاله توسط افرادی حذف شده است که نتوانستم کامل مقاله را پیدا کنم.

تاريخچه

انجمن حجتيه پس از ملي شدن صنعت نفت و قبل از کودتاي 28 مرداد در سال 1331 با نام انجمن ضد بهائيت در خراسان جهت مبارزه با بهائيت پايه‏گذارى وآغاز به کار کرد  و سپس در سراسر كشور گسترش يافت. در آغاز برخى از علماء آن را تأييد نمودند ولى چون بعداً روند آن را پشت كردن به حركت‏هاى انقلابى يافتند، گروهى از آنان به مخالفت برخاسته و تأييدات خود را ملغى كردند. پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز انجمن حجتيه بنا به تصريح برخى از كسانى كه قبلًا در آن فعاليت داشتند در جريان مخالف امام و انقلاب حركت كرد، ازاين‏رو بسيارى از اعضاء از آن خارج شدند و در نهايت پس از موضع‏گيرى‏هاى حضرت امام نسبت به نظرات اين انجمن، تعطيلى آن توسط آقاى شيخ محمودحلبى اعلام گرديد.

اساسنامه


انجمن حجتيه با نام انجمن ضد بهائيت در سال 1331 تاسيس و سپس در سال 1336 با تدوين اساسنامه کار خود را با نام انجمن خيريه حجتيه مهدويه آغاز نمود.

در اساسنامه آن هدف از تاسيس را تبليغ دين اسلام و مذهب جعفري و دفاع علمي از آن با رعايت مقتضيات زمان اعلام نمود. از مهمترين نکات تاکيد بر عدم دخالت انجمن در امور سياسي بود.

مباني اعتقادي

1- استناد به رواياتى ضعیف كه از هرگونه قيامى در عصر غيبت نهى و به سكوت و سكون و صبر بر بلاها دعوت كرده است.

2- تفسير نادرست از امامت و رهبرى و تصور اين كه تشكيل حكومت در زمان غيبت دخالت در قلمرو كار امام معصوم است.

قسمت دوم مقاله یعنی سخنان امام خمینی(ره)درباره انجمن حجتیه و تعطیلی ان میباشد.

 

 

 ظهور بسیار نزدیک است


نوشته شده در سه شنبه 2 آبان 1391ساعت 17:30 توسط سجاد| |
برچسب ها: مقاله:انجمن حجتيه را بشناسيم

بسم الله الرحمن الرحیم

اول از اینکه این مقاله رادر این وبلاگ قرار بدم چند نکته را خدمت خوانندگان عزیز و گرامی برسانم:

این مقاله با توجه به منابع برادران اهل سنت و اهل تشیع و به دور از هرگونه تعصبات نوشته شده است

و همچنین چون این مقاله توسط خودم نوشته شده است تکثیر با ذکر منبع هیچگونه اشکالی ندارد ولی بدون ذکر منبع شرعا حرام می باشد.

 

بسم تعالی

 قال رسول اللهصل الله علیه و اله: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة»[1]؛ هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت، مرده است.

معرفت نسبت به امام

نماز و روزه و تمام عبادات، بدون پذیرش ولایت امیرالمومنین علیعلیه السلام، مقبول درگاه احدیت نیست و شرط قبولی عبادات و اعمالمان، امضا و تائید شدنش توسط اهل­بیتعلیهم­السلام است. بدون آن امضا و تائید، عباداتمان مانند چک بی­امضایی می­مانند که میلیاردها مبلغ دارد ولی چون زیر آن چک، امضایی نیست، نمی­توانیم از موجودیش استفاده کنیم.

          به منکر علی بگو نماز خود رها کند                نماز بی ولای اوعبادتیست بی وضو

اگر ولایت امیرالمومنین علیعلیه­السلام هم را پذیرفتیم ولی نسبت به امام زمانمان معرفتی پیدا نکردیم، این پذیرش ولایت نیز فایده­ای ندارد. مهمترین سند این گفته حدیث نبی مکرم اسلامصلوات الله علیه و اله هست که توسط اهل تشیع و اهل سنت نقل شده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه»؛ پس علاوه بر قبول ولایت امیرالمومنین علیعلیه السلام، باید نسبت به امام زمان خودمان نیز معرفت و شناخت داشته باشیم.

امام زمان کیست؟

اهل تشیع در این باره می­گویند: منظور از امام زمان در این حدیث، همان دوازده تن امامانی هستند که پیامبر اکرمصل الله علیه و اله در خطابه غدیرشان از آن­ها نام برده­اند.

اهل سنت در این باره می­گویند: منظور از امام زمان، سلطان و زمامدار هر عصریست؛ چه ظالم باشد و چه عادل. این سخن اهل سنت را عقل تایید نمی­کند؛ چون شناختن سلطان ظالم، هیچ تاثیری در ایمان و اعتقاد مردم ندارد، چه برسد به اینکه فردی که نسبت به او معرفت پیدا نکند مرگش، به مرگ دوران جاهلیت باشد.

عده­ای دیگر از اهل سنت می­گویند: منظور از امام زمان، در این حدیث، همان قرآن است. پاسخ این حرف ایشان هم این است که: قرآن برای تمام زمان­هاست و گذشت زمان، تغییری در آن پدید نمی­آورد تا هر قرآنی، امام زمان مردم زمان خود باشد. در ضمن اگر در این نظر، منظور از معرفت، شناختن کلمات و آیات قرآن باشد، در هر عصری، افراد زیادی از مسلمانان هستند که سواد خواندن و نوشتن ندارند، حال باید بگوییم آنان که نمی­توانند، بخوانند و بنویسند در هنگام مرگ به مرگ جاهلیت می­میرند؟!![2] و این حرفی است که عقل سلیم و وجدان بیدار آن را قبول نمی­کند.

منظور از «مات میتة جاهلیة» چیست؟

منظور مرگی است که همراه با کفر و نفاق و ظلالت باشد و سند این سخن روایت زیر است:

«أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْفُضَيْلِ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِعلیه­السلام قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلی­الله... مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً قَالَ نَعَمْ قُلْتُ جَاهِلِيَّةً جَهْلَاءَ أَوْ جَاهِلِيَّةً لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ قَالَ جَاهِلِيَّةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَال»[3]ٍ.

حارث ابن مغیرة می­گوید: از امام صادق­علیه­السلام پرسیدم آیا رسول اللهصل­الله­علیه­و­آله فرموده­اند: هرکس بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟ امام صادق­علیه­السلام فرمود: بله، گفتم: منظور از جاهلیت، جاهلیت قبل از اسلام است و یا جاهلیت نشناختن امام؟ حضرت فرمودند: جاهلیت کفار و منافقین و گمراهان است.

پس طبق این حدیث و روایات دیگر، منظور جاهلیت مطلق بوده و جهالت نسبت به امام مساوی با گمراهی در تمامی عرصه­ های دینی است.

 

 ظهور بسیار نزدیک است

 

 

 

 

 



[1] . اصول کافی(ترجمه مصطفوی)،ج1،ص131.بحارالانوار،ج23،ص77.صحیح بخاری،ج5،ص13.صحیح مسلم،ج6،ص21و22

[2] . اصول کافی(ترجمه مصطفوی)،ج1،ص 131.

[3] . الکافی،ج1،ص377.

 


نوشته شده در دو شنبه 1 آبان 1391ساعت 21:7 توسط سجاد| |
برچسب ها: مقاله ای درباره شرح حدیث من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتته جاهلیه

در کتاب کمال الدین روایتی در باره فلسفه غیبت وارد شده است که:علت انکه امام زمان(روحی له الفداه)غیبت نمودند آن است که از جان خویش بیمناک بوده است ایا این حدیث با شجاعت و نهراسیدن امام از مرگ خویش منافات ندارد؟؟

پاسخ:خیر:مرگ زمانی برای اولیاءالله پسندیده و زیباست که یا در میدان جنگ باشد تا به فیض شهادت نائل شوند و یا با مرگ خویش خدمتی به جامعه اسلامی کرده باشند و مرگ انها برای جامعه اسلامی ضرری داشته باشد.

حال امام زمان(روحی له الفداه)اگر به دستور خداوند متعال غیبت نمی نمودو به دست دشمنان دین کشته میشد خطر بزرگی جامعه اسلامی راتهدید میکرد و ان نیز مرگ اخرین ذخیره خداوند در روی زمین است که بزرگترین خطر است برای جامعه اسلامی پس باطن روایت آن است که امام از جان خویش بیمناک است چون وجود و بقاءجامعه اسلامی منوط به وجود و بقاء امام است.


نوشته شده در دو شنبه 16 مرداد 1391ساعت 16:23 توسط سجاد| |
برچسب ها: فساد در روی زمین؟؟؟

سوال:ایا خداوند متعال نمیتوانست بدون غیبت جان حضرت مهدی(روحی له الفداه)را حفظ کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جواب:اولا اعجاز،درنظام طبیعت و تکوین خلاف اصل است،مگر انکه ضرورتی اقتضا کند و در مورد حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)اراده خداوند به این تعلق گرفته که محافظت حضرت از راه غیبت باشد.ثانیاْ:مصالح ومفاسد و تقدیرات الهی به تبع واقعیت های الهی تغییر پیدا میکند.خداوند متعال برای امت اسلامی یازده امام معصوم به جهت هدایتشان فرستاد،ولی یکی پس از دیگری انان را به شهادت رساندندوبا این عملکرد بد و کارنامه سوئی که از خود نشان دادند تقدیر خداوند بر این تعلق گرفت که امام دوازدهم را تامدتی در پشت پرده غیبت قرار دهد تا محرومیت غیبت امام را احساس کنند و با ظهورحضرتش قدر اورا بدانند.ثالثاْ:مطابق آیات و روایات،یکی از سنت های حتمی خداوند متعال مسأله امتحان امت هاست.امت اسلامی نیز از این قانون استثناءپذیر نیست.وهر امتی به نحوی امتحان خواهد شد.امتحان امت اسلامی در این عصر و زمان به غیبت امام زمان آنهاست،که آیا با این حالت بر دین و مذهب خود استقامت دارند یا خیر؟؟


نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1391ساعت 17:31 توسط سجاد| |

امام زمان(علیه السلام)در بخشی از جواب های خود به پرسش اسحاق ابن یعقوب میفرمایند:"لیس بین الله عزوجل و بین احد قرابة،.ومن أنکرنی فلیس منّی و سبیله سبیل ابن نوح"؛"بین خداوند عزوجل و هیچ کس قرابت و خویشاوندی نیست،هرکس مرا انکار کند از من نیست و راه او راه فرزند نوح(کنعان)است."{پاورقی.کما الدین،ص 484،ح3.پاورقی}

این حدیث را روایتی که شیعه و سنی درکتب روایی خود اورده اند،تایید میکند؛و ان اینکه پیامبر(صل الله علیه و آله)فرمودند:"مثل اهل بیت من،مثل کشتی نوح است،هرکس سوار بر ان شود نجات می یابد و کسی که از ان تخلف کند غرق خواهد شد".{پاورقی.مستدرک حاکم،ج3،ص151؛بصائر الدرجات،ص317.پاورقی}


نوشته شده در پنج شنبه 22 تير 1391ساعت 14:47 توسط سجاد| |
برچسب ها: حكم كسي كه منكر امام زمان‏ عليه‏السلام است چيست؟

سوال:خداوند پیامبران و 13نفر معصوم را فرستاده و از انها احادیثی برا بشر هست و الان هم علماءهستند دیگر چه نیازی به امام زمان(روحی له الفداه)میباشد؟چون علماءکه نمیتوانند مستقیما با خداوند رابطه داشته باشند و احادیثی هم که از ائمه است محدود و نیاز به تفسیر دارند و قران نیز همانطور عقل بشر نمیتواند ان را درک کند پس برای همین هم باید عقلی باشد که اکمل باشد و هم بتواند قران و احادیث را تفسیرکند و هم بتواند  دستورات الهی را دریافت کند و با خداوند ارتباط داشته باشد پس زمان ما هم همچون زمان های دیگر از این قائده مثتثنی نیست.


نوشته شده در چهار شنبه 21 تير 1391ساعت 22:57 توسط سجاد| |
برچسب ها: چه نیازی به وجود امام زمان(روحی له الفداه)هست؟

در این پست میخوام این مبحث رودنبال کنم

به نظر بنده غربت و مظلومیت امام زمان(روحی له الفداه)بیشترهست به چند دلیل:

1-سیزده نفر از معصومین (علیهما السلام)تمام در و غم جامعه اسلامی را در مدت230سال تحمل کردند ولی الان امام زمان (روحی له الفداه)به تنهایی1170سال است که دارد درد جامعه اسلامی را تحمل میکند

2-امام حسین(علیه السلام)در کنارش افرادی چون حضرت زینب(سلام الله علیه)وحضرت عباس(علیه السلام)و...داشت ولی امام زمان(عجل الله فرجه الشریف)چه کسی را در کنارش دارد؟

و هزاران دلیل دیگر که انشاءالله اگر عمری باقی باشد در اینده به انها خواهیم پرداخت


نوشته شده در سه شنبه 20 تير 1391ساعت 22:57 توسط سجاد| |
برچسب ها: مظلومیت امام زمان(روحی له الفداه)بیشتره یا امام حسین(علیه السلام)؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نماز و تشییع و تدفین امام را فقط امام میتواند انجام دهد

برای امام زمان(روحی له الفداه)نیز امام حسین (علیه السلام)رجعت خواهند فرمود و وقتی حضرت مهدی(روحی له الفداه)در حال احتزار هستند وصیت های خود را به امام حسین(علیه السلام)خواهند و نمود و ایشان حضرت را تشییع و تدفین خواهند نمود


نوشته شده در دو شنبه 19 تير 1391ساعت 21:49 توسط سجاد| |
برچسب ها: تشییع و تدفین کننده امام زمان(روحی له الفداه)کیست؟

امام موسی کاظم(علیه السلام):اگر به تعداد یاران بدر(مومن کامل)درمیان شما باشد قائم ما ظهور خواهد کرد.

حال سوال اینجاست که ایا در طول این1173سال که از غیبت اقا امام زمان(روحی له الفداه)میگذرد313نفر مومن کامل وجود نداشتند؟

پاسخ:313نفر مومن که بوده ولی مومنی که مد نظر امام موسی کاظم(روحی له الفداه)باشد نبوده است ان یاورانی که مد نظر امام است یارانی هستند که طبق روایات مانند یاران امام حسین(علیه السلام)باشند یعنی مانند حبیب ابن مظاهر و یا علی اکبر یا قاسم یا ابوالفضل العباس(روحی له الفداه)و...باشند یعنی مانند انان بصیرباشند و معرفتشان در حد انان باشد نه اینکه تنها شیعه باشند شاید افرادی باشند که مانند وهب در لشکر امام حسین(علیه السلام)که مسیحی بود و روز تاسوعا مسلمان شد انها نیز روز قیام قائم آل محمد(اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه)شیعه و از313نفر باشندوفقط به دلیل داشتن بصیرت و معرفت شیعه شوند مانند وهب.

حال سوال اینجاست که ایا در طول1173سال 313نفر مومن دارای بصیرت کامل و معرفت مانند ایت الله العظمی بهجت(رحمةالله علیه)وجود نداشت؟پاسخ اینجاست که شاید بیشتر از313نفر هم وجود داشتند ولی این313نفر طبق روایات باید در یک عصر باشند نه در طول تاریخ و در روایات هست که یاران حضرت بقیةالله العظم(روحی له الفداه)اکثرا جوان هستند و در میان انان کمتر فردمیانسال به چشم میخورد.

سوال دیگری که پیش می اید این است که افرادی مانند سلمان فارسی(رحمةالله علیه)که بیش ازکه در عصر ظهور نیستند چه؟مسئله رجعت چه میشود؟

پاسخ اینجاست که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه)فقط313نفراصحاب ندارند313نفرافراد بصیر فرماندهان لشکر اسلام هستند و چندین هزار نفر هم سرباز در لشکر اسلام حضور دارندکه افرادی که قبل از ظهور از دنیا رفته باشند در بین سربازان حضرت مهدی(روحی له الفداه)حاضر خواهند بود.


نوشته شده در یک شنبه 18 تير 1391ساعت 16:27 توسط سجاد| |
برچسب ها: ظهور امام زمان(روحی له الفداه)

در این پست میخوام طول عمر امام زمان(روحی له الفداه) را اثبات کنم:

برای اهل سنت که اعتقاد دارند مهدی موعود هنوز به دنیا نیامده است:در قران امده است که:بقیةالله خیر لکم ان کنتم مومنین:ذخیره خداوند در روی زمین برای شما بهتر است اگر از مومن باشید،با توجه به اینکه ایات قران فقط مختص به یک زمان مانند زمان پیغمبر(صل الله علیه و اله)نیست و قران و گفته های قران برای تمام اعصار است پس اگر مهدی موعود هنوز به دنیا نیامده بقیةالله کیست؟و درضمن عمرنوح2500سال بود که در قران امده است پس امام زمان که هنوز1178سال دارند.

برای مسیحیان و یهودیان:حضرت خضر(ع)و حضرت عیسی(ع)چقدر عمر کرده ان تا الان؟پس زمانی که انها اینقدر عمر میکنند حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)نیز میتوانند اینقدر عمر کنند

برای کسانی که بی دین بوده و فقط چیز هایی را که علم انها را قبول میکند را قبول میکنند:محققان ثابت کرده اند که اگر فردی تغذیه اش سالم باشد میتواند بهطور متوسط1000سال عمر کند2-زنبور های عسل شهد مخصوصی میسازند که از ان فقط ملکه استفاده میکند و عمر ملکه را ان شهد زیاد میکند.


نوشته شده در شنبه 17 تير 1391ساعت 18:28 توسط سجاد| |
برچسب ها: اثبات طول عمر امام زمان(روحی له الفداه)

در پست امروز میخوام وجود امام زمان را به صورت عقلی و نقلی اثبات کنم:

اثبات عقلی:اگر فردی کمی تاریخ بخواند 100٪میداند که خداوند متعال124000نفر نبی و رسول برای هدایت انسان ها فرستاده است.ایا میشود خداوندی که این همه به فکر هدایت انسان هاست پس از یک عده پیغمبر دیگر ول کن هدایت انسان ها شود؟و حال یک نفر نیاز است که پس از انبیاء بالاتر از انان باشد ولی پیغمبر نباشد چون خاتم پیغمبران رسول الله(روحی له الفداه)بوده که رحلت(به روایتی شهادت)فرمودند حال این فرد که ادامه دهنده راه انبیاء است کیست؟عقل سلیم میگوید که این فرد نباید همانند بقیه انسان ها باشد چون اگر قرار اشد که مانند بقیه باشد که نمیتواند مفسر ادیان الهی باشد پس فردی نیاز است که معصوم باشد تاهم از اشتباه در امان بماند و هم عالم به همه ادیان الهی باشد حال این فردباید امام باشد اگر باز هم تاریخ را نگاه کنیم میبنیم که پس از انبیاء 11امام امده و همگی به شهادت رسیده اند ولی نمیشود که مدتی زمین بدون امام باشد و اگر این امام هم مانند ائمه دیگر حاظر بود مانند انان به شهادت میرسید پس این امام لازم الوجود وغایب میباشند.پس وجود امام در همه اعصارلازم است و عصر ما نیز مانند اعصار دیگر نیاز به امام دارد.

دلیل نقلی:رسول الله(روحی له الفداه)در خطابه غدیر(موردتایید منابع شیعه واهل سنت)وجود و قیام امام زمان(روحی له الفداه)راخبر داده اند.

حضرت امیر المومنین علی(علیه السلام)نیز در نهج البلاغه به دنیا امدن حضرت مهدی و قیام ایشان را پیش بینی کرده اند.

همه اتمه اطهار نیز این پیش بینی را کرده اند.

امام حسن عسکری(علیه السلام):در طول عمر با برکتشان مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را به40نفر شناسانده بودند.

 


نوشته شده در جمعه 16 تير 1391ساعت 15:44 توسط سجاد| |
برچسب ها: اثبات عقلی و نقلی وجودمهدی موعود(روحی له الفداه)

درپست امروز ميخواهم راجع به جنگ نرم و مهدويت باشما حرف بزنم

وزيرجنگ امريكا ميگويد در دنيا سه قدرت هست كه هركس داشته باشد ميتواند بر دنياحكومت كند:

1-قدرت سخت:جنگ هاي در دنيا مانند8سال دفاع مقدس

2-قدرت هوشمند:سلاح هاي هوشمند مانند هواپيماي جاسوسي پهباد

3-قدرت نرم:جنگ سايبري:تغيير عقايد و فرهنگ و افكار يك ملت و در اخر براندازي ان ملت

دراين سه قدرت امريكا باقدرت هاي اول و دوم نتوانست با ايران مقابله كند حال نوبت ميرسد به قدرت سوم كه متاسفانه در اين مورد موفق بوده است.

حال وظيفه جوانان در اين مورد چيست؟انجام واجبات و ترك محرمات

کمی ساده تر:اگر ما جوانان هرکدام مان درزمینه مهدویت و مقابله با جنگ نرم کار کنیم چقدر جوان و نوجوان در این مملکت هست؟اگر نصف این جوانان و نوجوانان هم اینکار را بکنند باز کارجنگ نرم تمومه که اینکار جوانان کمتر از کار جوانان و نوجوانانی که در هشت سال دفاع مقدس جهاد کردند کمتر نیست چون انان رفتند و جنگیدند وبرای انان دشمن مشخص بود ولی برای ما دشمن میتواند دوستمان باشد.

سخنی با جوانان:دوستان عزیز درزندگیمان بنگریم و ببینیم چقدر به سایت و وبلاگ های غیر اخلاقی رفتیم؟ چقدر فیلم مبتذل داریم؟ چقدرعکس و داستان سکسی خوانده و دیده ایم؟ چقدر در موضوعات سکسی کار کرده ایم؟ چند نفر را منحرف کرده ایم؟ و چقدر و چقدر وچقدر راجع به مولایمان خوانده ایم؟ چقدرراجع به مولایمان صاحب الزمان(روحی له الفداه)کار کرده ایم؟ چند فند نفر را به راه راست اورده ایم؟چقدر راجع به امام زمانمان(روحی له الفداه)میدانیم؟روزی چند بار یا اصلا ههفته ای چند بار یا ماهی چند بار به سایت ها و وبلاگ هایی که راجع به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)سر میزنیم؟ ببینید سایت های سکسی چقدر بازدید دارند و سایت های مهدوی چقدر؟چقدر با جنگ سایبری و نرم مقابله کرده ایم و چقدر با عاملان جنگ نرم همکاری کرده ایم؟(هرگناهیی که انجام میدهیم همان همکاری است)حال جواب بدید که ایابه مولایمان امام زمان(روحی له الفداه)اندازه یه سایت سکسی و یا فیلم سکسی و یا داستان و عکس سکسی ارزش نمیدهیم که دنبال یک فیلم سکسی اینقدر میگردیم اینقدر خرج یه ساکس میکنیم ولی برای مولایمان...

میخواهم امروز برای اولین بار در وبلاگ دعا کنم:خدایا توفیق مقابله با جنگ نرم را به ما عنایت فرما.

امین یا رب العالمین


نوشته شده در پنج شنبه 15 تير 1386ساعت 12:22 توسط سجاد| |
برچسب ها: جنگ نرم و امام مهدي(روحي و ارواح العالمين له الفداه)

سيد بحرالعلوم (ره ) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد.
در بين راه راجع به اين مساله , كه گريه بـر امـام حسين (ع ) گناهان را مى آمرزد, فكر مى كرد.
همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد.
بعدپرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته اى ؟ و در چه انديشه اى ؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد من هم اهل باشم ؟ سـيـد بـحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالى اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء (ع ) مى دهد, مثلا در هرقدمى كه در راه زيارت بـرمـى دارد, ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟ آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن ! من براى شما مثالى مى آورم تا مشكل حل شود.
سـلـطـانـى بـه همراه درباريان خود به شكار مى رفت .
در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.
خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد.
در آن سياه چـادر, پيرزنى را با پسرش ديد.
آنان در گوشه خيمه عنيزه اى داشتند (بز شيرده ) و از راه مصرف شير اين بز, زندگى خود را مى گرداندند.
وقـتى سلطان وارد شد, او را نشناختند, ولى به خاطر پذيرايى از مهمان , آن بز را سربريده و كباب كردند, زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد, از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد.
در نـهـايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم , چه عملى بايد انجام بدهم ؟ يكى از حضار گفت : به او صد گوسفند بدهيد.
ديگرى كه از وزراء بود, گفت : صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.
يكى ديگر گفت : فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
سـلطان گفت : هر چه بدهم كم است , زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام .
چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند.
من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم , حضرت سيدالشهداء (ع ) هرچه از مال و منال و اهـل و عـيـال و پـسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خـداونـد بـه زائرين و گريه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد, نبايد تعجب نمود, چون خدا كه خـدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء (ع )بدهد, پس هر كارى كه مى تواند, انجام مى دهد, يعنى با صـرف نظر از مقامات عالى خودش , به زوار و گريه كنندگان آن حضرت , درجاتى عنايت مى كند.
در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى داند.
چون شخص عرب اين مطالب را فرمود, از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد


نوشته شده در شنبه 3 تير 1391ساعت 15:15 توسط سجاد| |
برچسب ها: تشرف سيد بحرالعلوم و ارزش گريه بر امام حسين (ع )

طبق اخبار رسیده از عربستان ملک عبدالله(لعنةالله علیه)پادشاه عربستان چند روز پیش به جهنم واصل شد حال این مرگ به ظاهر بوده و نقشه عربستان است و یا واقعا به درک واصل شده را خدا میداند


نوشته شده در پنج شنبه 1 تير 1391ساعت 15:32 توسط سجاد| |
برچسب ها: مرگ ملک عبدالله شایعه یا واقعیت؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حسن بن نضر و ابوصِدام و جماعتى بعد از وفات امام حسن عسكرى (ع ) درباره وكلاى آن حضرت ، و چگونگى مصرف وجوهى كه در نزد آنها بود گفتگو مى كردند.
حسن بن نضر عازم حج بود و وصيت خود را به (احمد بن يعلى ) نمود، از جمله مقدارى پول وصيت كرد كه به ناحيه مقدس فرستاده شود، و به احمد وصيت نمود كه آن پول را به هيچ كسى جز به شخص صاحب الزمان (ع )، پس از آنكه او را كاملا شناخت ندهد.
حسن بن نضر در مسير خود به مكه به بغداد رفت ، در آنجا خانه اى اجاره كرد و در آنجا فرود آمد، يكى از وكلاى امام حسن عسكرى (ع ) نزد او آمد و مقدارى لباس و پول نزد او گذاشت تا به ناحيه مقدسه برسد.
سپس وكيل ديگرى آمد و او نيز مقدارى پول و لباس در نزد حسن بن نضر گذاشت ، سپس احمد بن اسحاق (وكيل امام حسن در قم ) به آن خانه آمد و هر چه نزدش بود به آنجا آورد.
حسن بن نضر مى گويد: (اجناس و پول زياد در اطاق جمع شد، من در فكر بودم كه آنها را چه كنم ؟ ناگاه از ناحيه مقدسه امام زمان (ع ) نامه اى به من رسيد كه : (در فلان ساعت آنچه نزدت هست بياور).
من هم آنچه بود برداشتم و رهسپار (سامره ) شدم ، در مسير راه دزدى راهزن را كه 60 نفر همراهش بود ديدم ، ولى خداوند مرا از گزند او حفظ كرد تا به سامره رسيدم ، در آنجا نامه اى به من رسيد آنچه دارى بياور، من هم آنچه را داشتم در ميان سبدى نهادم و به خانه امام رفتم ، در راهرو خانه ، غلام سياه پوستى را ديدم ايستاده ، به من گفت : (حسن بن نضر تو هستى ؟)، گفتم : آرى .
گفت ، وارد شو.
وارد خانه شدم ، به اطاقى رفتم و سبد را در گوشه آن اطاق ، خالى كردم ...ناگاه ديدم در پشت پرده اى كه در آنجا آويخته بود، شخصى مرا صدا زد و گفت : (اى حسن بن نضر، براى منتى كه خدا بر تو نهاد (كه امام خود را شناختى و حقش را به او رساندى ) شكر كن ، و شك و ترديد به خود راه نده ، چرا كه شيطان دوست دارد كه تو شك كنى )، آنگاه آن حضرت دو لباس به من داد و فرمود: (اينها را بگير و با خود داشته باش كه به آنها نياز پيدا مى كنى ).
حسن بن نضر آنها را گرفت ، و به وطن خود بازگشت ، و در ماه رمضان همان سال از دنيا رفت ، و با همان دو لباس ، او را كفن كردند.


نوشته شده در یک شنبه 17 ارديبهشت 1391ساعت 13:57 توسط سجاد| |
برچسب ها: ملاقات حسن بن نضر با امام زمان (عج )

حسن بن خفيف مى گويد: پدرم (خفيف ) گفت : حضرت قائم (ع ) غلامانى به مكه فرستاد و همراه آنها دو خدمتكار نيز بودند، و به من نيز نامه نوشت كه همراه آنها باشم ، من همراه آنها به سوى مكه حركت كرديم ، وقتى كه در مسير راه به كوفه رسيديم ، يكى از آن دو خدمتكار شرابى مست كنند خورد، هنوز از كوفه بيرون نرفته بوديم كه از سامره (از ناحيه مقدسه امام زمان ع ) نامه آمد: (خدمتكارى را كه شراب خورده ، برگردانيد و او را از كار عزل كنيد).


نوشته شده در شنبه 16 ارديبهشت 1391ساعت 15:21 توسط سجاد| |
برچسب ها: عزل خدمتكار شرابخوار

دانلود اذن ور الله گله مهدی امید هل عطا مال حاج ابراهیم رهبر به زبان ترکی اذربایجانی

از دستش نده واقعا عالیه

http://upin.ir/images/hget3kfl05pz91zvruqk.mp3

 


نوشته شده در جمعه 15 ارديبهشت 1391ساعت 22:35 توسط سجاد| |

عصر غيبت صغرى بود، مردى از اهالى عراق ، سهم امام خود را به ناحيه مقدسه امام زمان (عج ) فرستاد، سهم امام او قبول نشد و رد گرديد، به او گفته شد كه چون حق پسر عموهايت كه 400 درهم است ، در ميان اين اموال است بايد حق آنها داده شود.
بعد معلوم شد كه آن مرد، در ملكى با پسر عموهايش شريك بود، و حق آنها را نداده بود، چون حساب كرد دريافت كه حق پسر عموهايش همان 400 درهم است ، اين مقدار را از مال ، بيرون كرد و به صاحبانش رسانيد و بقيه را به ناحيه مقدسه فرستاد، آنگاه سهم امام او پذيرفته گرديد.


نوشته شده در دو شنبه 4 ارديبهشت 1391ساعت 22:22 توسط سجاد| |
برچسب ها: راز پذيرفته نشدن سهم امام (ع )

(پس از آنكه امام حسن عسكرى (ع ) (در سال 260 ه -.ق ) به شهادت رسيد، يكى از دژخيمان و جلادان معتمد عباسى (چهاردهمين خليفه عباسى ) به نام (سِماء) ماءمور بازرسى خانه آن حضرت گرديد).
على بن قيس مى گويد: يكى از نگهبانان عراق نقل مى كند: در همين تازگى (سيماء) را در سامره ديدم كه در خانه امام حسن (ع ) را شكست ، و وارد خانه شد، شخصى (امام زمان عليه السلام ) از خانه بيرون شد و در دستش ‍ طبر زينى بود، جلو سيماء را گرفت و به او فرمود: (در خانه من چه مى كنى ؟)
سيماء گفت : جعفر (كذاب ) معتقد است كه پدر شما از دنيا رفته ، و فرزندى ندارد، اگر اينجا خانه شما است من باز مى گردم .
سيماء از خانه بيرون رفت (معلوم بود كه سيما از هيبت آن كودك ، وحشتزده شده و بدون عكس العمل و چون و چرا، عقب نشينى كرده است ).
على بن قيس گويد: به در خانه امام حسن (ع ) رفتم ، يكى از خدمتكاران خانه بيرون آمد، از او پرسيدم : (اين آقازاده طبرزين بدست چه كسى بود؟)
خدمتكار: چه كسى بيرون آمدن كودك طبرزين بدست را به تو خبر داد؟
على بن قيس : يكى از پاسبانهاى عراق به من خبر داد.
خدمتكار: (براستى چيزى از مردم پنهان نمى ماند!)
(اين حادثه بيانگر شدت سانسور و خفقان عصر معتمد عباسى است كه امامان معصوم و شيعيانشان را، سخت در تحت نظر و تحت فشار قرار داده بودند، و امامان و شيعيان براى حفظ جان خود، كاملا تقيه مى كردند، و اين پيام و درس را نيز به ما مى آموزد كه امامان (ع ) و شيعيانشان در سخت ترين شرائط، تسليم طاغوت زمان نمى شدند و با تاكتيك هاى مختلف ، نفرت خود را به دستگاههاى ظلم و ستم ، نشان مى دادند.)


نوشته شده در یک شنبه 3 ارديبهشت 1391ساعت 22:28 توسط سجاد| |
برچسب ها: كودك طبرزين بدست در برابر جلاد

حكم بن ابى نعيم مى گويد: در مدينه به حضور امام باقر(ع ) رفتم و گفتم : (من بين حجرالاسود و مقام ابراهيم (كنار كعبه ) نذر كرده ام كه اگر با شما ملاقات كنم ، از مدينه بيرون نروم ، مگر اينكه بدانم شما قائم آل محمد(ص ) هستيد يا قائم نيستيد؟).
آن حضرت سكوت كرد و چيزى به من نگفت ، من سى روز در مدينه ماندم ، سپس آن جناب در راهى به من برخورد و فرمود: (اى حكم ، هنوز اينجا هستى ؟)
عرض كردم : آرى زيرا نذر كرده ام و شما به من امر و نهى نكرديد و به من پاسخ نداديد.
فرمود: (فردا صبح زود نزد من بيا).
فرداى آن روز به خانه آن حضرت رفتم و به محضرش شرفياب شدم ، فرمود: (مطلبت را بپرس ).
عرض كردم : من بين ركن و مقام نذر كرده ام و روزه و صدقه بر گردن گرفته ام كه اگر شما را ملاقات كنم ، از مدينه بيرون نروم مگر اينكه بدانم آيا شما قائم آل محمد(ص ) هستيد يا نه ؟ اگر قائم هستيد، در خدمت شما بمانم و حامى شما باشم ، وگرنه براى كسب معاش ، در روى زمين بگردم .
امام باقر: اى حكم ! همه ما قائم (قيام كننده ) به امر خدا هستيم .
حكم : آيا شما مهدى (هدايت كننده ) هستيد؟
امام باقر: همه ما مهدى هستيم و به سوى خدا هدايت مى كنيم .
حكم : آيا شما صاحب شمشير هستيد؟
امام باقر: همه ما صاحب شمشير و وارث شمشير هستيم .
حكم : آيا شما دشمنان خدا را مى كشيد و به دوستان خدا، عزت مى بخشيد و بوسيله شما دين خدا دين خدا در همه جا آشكار مى شود؟
امام باقر: اى حكم چگونه آن كس (آن قائم با اين اوصاف ) من باشم با اينكه 45 سال از عمرم گذشته است ، در صورتى كه صاحب اين امر (كه تو مى پرسى ) از من به دوران شيرخوارگى نزديكتر، و هنگام سوار شدن ، از من چالاكتر است (يعنى او همانند جوان نيرومند و زبر دست است ، چنانكه طبق بعضى از روايات ، سيماى آن حضرت هنگام ظهورش همانند سيماى يك جوان چهل ساله نيرومند و پرتوان مى باشد و همانند مردان بنى اسرائيل است - اثباة الهداة ج 7 ص 185)


نوشته شده در شنبه 2 ارديبهشت 1391ساعت 21:28 توسط سجاد| |
برچسب ها: توانمندى و جوان بودن حضرت مهدى (عج )

(عصر امام صادق (ع ) بود، يكى از شاگردان امام صادق (ع ) به نام ) كرّام مى گويد: پيش خود سوگند ياد كردم كه هرگز در روز غذا نخورم (روزه بگيرم ) تا حضرت قائم آل محمد(ص ) ظهور كند، به حضور امام صادق (ع ) رفتم و عرض كردم : (شخصى از شيعيان سوگند ياد كرده كه هرگز روزها غذا نخورد تا امام قائم (عج ) ظهور نمايد) (چه صورت دارد؟)
امام صادق (ع ) فرمود: بنابراين اى كرام ! بايد هر روز را روزه بگيرى ، ولى دو روز در ايام سال يعنى عيد قربان و عيد فطر را روزه نگير، و همچنين سه روز تشريق (روز 11 و 12 و 13 ذيحجه ) و وقتى كه بيمار و مسافر هستى روزه نگير، (براى اينكه بدانى در انتظار حضرت قائم ، تا چه اندازه مهم است ، به اين مطلب توجه كن :) هنگامى كه امام حسين (ع ) به شهادت رسيد، آسمانها و زمين و هر چه در آنها است و فرشتگان ناله كردند و گفتند: (خداوندا به ما اجازه بده مخلوقات را هلاك و نابود كنيم ، زيرا به حريم تو بى احترامى كردند، و برگزيده تو را كشتند).
خداوند به آنها وحى كرد: (اى فرشتگان و آسمانها و زمين ، آرام باشيد)، سپس خداوند، يك پرده از پرده ها را عقب زد، محمد(ص ) و دوازده وصى او در آنجا بودند، آنگاه دست قائم (عج ) را گرفت و سه بار فرمود: (اى فرشتگانم و اى آسمانها و زمينم ، بهذا انتصرُ لهذا: (به وسيله اين (قائم ) انتقام مى گيرم از (خون ) اين (امام حسين عليه السلام )


نوشته شده در جمعه 1 ارديبهشت 1391ساعت 15:29 توسط سجاد| |
برچسب ها: امام عصر (عج ) انتقام گيرنده خون حسين (ع )

حسن بن نضر و ابوصِدام و جماعتى بعد از وفات امام حسن عسكرى (ع ) درباره وكلاى آن حضرت ، و چگونگى مصرف وجوهى كه در نزد آنها بود گفتگو مى كردند.
حسن بن نضر عازم حج بود و وصيت خود را به (احمد بن يعلى ) نمود، از جمله مقدارى پول وصيت كرد كه به ناحيه مقدس فرستاده شود، و به احمد وصيت نمود كه آن پول را به هيچ كسى جز به شخص صاحب الزمان (ع )، پس از آنكه او را كاملا شناخت ندهد.
حسن بن نضر در مسير خود به مكه به بغداد رفت ، در آنجا خانه اى اجاره كرد و در آنجا فرود آمد، يكى از وكلاى امام حسن عسكرى (ع ) نزد او آمد و مقدارى لباس و پول نزد او گذاشت تا به ناحيه مقدسه برسد.
سپس وكيل ديگرى آمد و او نيز مقدارى پول و لباس در نزد حسن بن نضر گذاشت ، سپس احمد بن اسحاق (وكيل امام حسن در قم ) به آن خانه آمد و هر چه نزدش بود به آنجا آورد.
حسن بن نضر مى گويد: (اجناس و پول زياد در اطاق جمع شد، من در فكر بودم كه آنها را چه كنم ؟ ناگاه از ناحيه مقدسه امام زمان (ع ) نامه اى به من رسيد كه : (در فلان ساعت آنچه نزدت هست بياور).
من هم آنچه بود برداشتم و رهسپار (سامره ) شدم ، در مسير راه دزدى راهزن را كه 60 نفر همراهش بود ديدم ، ولى خداوند مرا از گزند او حفظ كرد تا به سامره رسيدم ، در آنجا نامه اى به من رسيد آنچه دارى بياور، من هم آنچه را داشتم در ميان سبدى نهادم و به خانه امام رفتم ، در راهرو خانه ، غلام سياه پوستى را ديدم ايستاده ، به من گفت : (حسن بن نضر تو هستى ؟)، گفتم : آرى .
گفت ، وارد شو.
وارد خانه شدم ، به اطاقى رفتم و سبد را در گوشه آن اطاق ، خالى كردم ...ناگاه ديدم در پشت پرده اى كه در آنجا آويخته بود، شخصى مرا صدا زد و گفت : (اى حسن بن نضر، براى منتى كه خدا بر تو نهاد (كه امام خود را شناختى و حقش را به او رساندى ) شكر كن ، و شك و ترديد به خود راه نده ، چرا كه شيطان دوست دارد كه تو شك كنى )، آنگاه آن حضرت دو لباس به من داد و فرمود: (اينها را بگير و با خود داشته باش كه به آنها نياز پيدا مى كنى ).
حسن بن نضر آنها را گرفت ، و به وطن خود بازگشت ، و در ماه رمضان همان سال از دنيا رفت ، و با همان دو لباس ، او را كفن كردند.


نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391ساعت 18:59 توسط سجاد| |
برچسب ها: ملاقات حسن بن نضر با امام زمان (عج )

اصبغ بن نباته مى گويد: به حضور امير مؤ منان على (ع ) آمدم ، ديدم غرق در فكر و انديشه است و در زمين خط مى كشد، پرسيدم :
(اى امير مؤ منان ! چرا تو را اينگونه در فكر و انديشه مى نگرم ، كه به زمين مى نگرى و آن را خط مى كشى ؟ آيا به (رهبرى ) در زمين ، اشتياق يافته اى ؟
امام على : نه به خدا سوگند، هرگز حتى يك روز نبوده كه من شيفته خلافت يا دنيا گردم ، بلكه درباره مولودى كه يازدهمين فرزند من است (يعنى درباره حضرت مهدى عليه السلام ) فكر مى كردم ، درباره همان مهدى (ع ) كه سراسر زمين را همانگونه كه پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد مى كند، براى او غيبت و سرگردانى وجود دارد، بعضى در اين راستا گمراه گردند، و بعضى راه هدايت را شناخته و مى پيمايند.
اصبغ بن نباته : اى امير مؤ منان ! غايب بودن آن حضرت ، و سرگردانى تا چه حد است ؟
امام على : طول غيبت ، شش روز يا شش ماه ، يا شش سال است (واحد هر دوره ، شش مرحله است ، و خداوند پس از آن شش مرحله ، آن حضرت را آشكار مى كند).
اصبغ بن نباته : آيا اين (غيبت و سرگردانى ) واقع شدنى است ؟
امام على : آرى ، اين موضوع مسلم است و انجام شدنى است ، ولى اى اصبغ ! تو كجا و اين امر كجا؟ (يعنى تو شايسته هماهنگى و همسوئى با چنان رهبرى مهم را ندارى ) آنها (كه غيبت را درك كرده و در اين راه استوارند) نيكان اين امت همراه نيكان اين عترت (خاندان رسول اكرم - ص ) هستند
اصبغ بن نباته : بعد از آن چه مى شود؟
امام على : بعد از آن ، هر چه خدا بخواهد، انجام مى شود، زيرا براى خدا مقدرات وارده ها و نتيجه ها و پايانها است .


نوشته شده در سه شنبه 29 فروردين 1391ساعت 21:41 توسط سجاد| |
برچسب ها: امام على (ع ) در انديشه حضرت مهدى (ع )

جمعى كه در محضر امام صادق (ع ) در خانه آن حضرت (در مدينه ) بودند، (سخن از غيبت حضرت قائم (عج ) به ميان آمد) مفضل بن عمر (يكى از شاگردان برجسته امام صادق عليه السلام ) مى گويد: در اين هنگام به حضور امام صادق ع رفتم ، شنيدم مى فرمود:
(سوگند به خدا صاحب الامر (امام قائم عليه السلام ) از ميان شما غايب گردد، و آنچنان رد پاى او گم شود كه بعضى گويند: او مرد، و به هلاكت رسيد، و در فلان پرتگاه سقوط كرد و شما مانند كشتى درگير در برابر امواج دريا، پريشان و واژگون مى گرديد، و در اين شرائط سخت كسى از شما نجات نيابد، مگر كسى كه از او پيمان گرفته و ايمان را در جاى جاى دلش ‍ استوار نموده ، و با روحى از جانب خود، نيرومند كرده است .
آنگاه فرمود: (همانا دوازده پرچم مشتبه ، بر افراشته گردد (و مردم مسلمان به چندين دسته حتى تا 12 دسته در آيند) كه روشن نيست از پرچمها، پرچم حق است ) (حق و باطل در ميان هم اشتباه مى گردد).
مفضل وقتى كه اين سخن را شنيد، منقلب شد و بى اختيار گريه كرد.
امام صادق : به مفضل رو كرد و فرمود: (چرا گريه مى كنى ؟)
مفضل : قربانت گردم ، چگونه گريه نكنيم كه مى فرمائى : مسلمانان داراى دوازده پرچم مختلف و مشبه مى شوند، كه پرچم حق از باطل شناخته نگردد.
امام صادق (ع ) به نور خورشيد كه از سوراخ اطاق وارد اطاق شده بود نگاه كرد و به حاضران و به مفضل فرمود: (آيا اين تابش خورشيد، آشكار است ؟)
مفضل : آرى .
امام صادق : (امرنا ابين من هذه الشمس : راه و خط و پرچم ما، روشنتر و آشكارتر از اين خورشيد است ).


نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391ساعت 19:40 توسط سجاد| |
برچسب ها: استقامت در طوفان حوادث عصر غيبت مهدى (ع )

جمعى از شاگردان و اصحاب امام صادق (ع ) در محضرش به گرد هم آمده بودند، و سخن از ظهور و خروج امام قائم (عج ) مى گفتند، امام صادق (ع ) سخن آنها را مى شنيد، تا اينكه آن حضرت به آنها رو كرد و فرمود:
(كجائيد شما؟ هيهات ، هيهات ، سوگند به خدا آنچه كه شما به سوى او چشم مى كشيد (و در انتظارش هستيد) نمى آيد (و نهضت جهانى تحت پرچم او تحقق نمى يابد) مگر اينكه غربال شويد، نه به خدا آنچه به سويش ‍ چشم دوخته ايد، واقع نمى شود مگر اينكه زير و رو و برسى شويد، نه به خدا، آنچه چشم به سويش افكنده ايد، پديدار نمى شود مگر اينكه ، جدا شويد (و طرفداران ، حق و باطل ، مشخص گردند) نه به خدا آنچه به سويش ‍ چشم كشيده ايد
نمى آيد مگر بعد از نوميدى ، نه به خدا آنچه به جانبش چشم گشوده ايد نمى آيد مگر وقتى كه شقاوت به شقاوتمند، و سعادت به سعادتمند برسد).
ابو بصير به امام صادق (ع ) عرض كرد: (آيا به عقيده شما من حضرت قائم (عج ) را درك مى كنم ؟)
امام صادق (ع ) در پاسخ فرمود: (ابو بصير! مگر تو امامت را نمى شناسى ؟
ابو بصير: چرا، سوگند به خدا، امام من شما هستيد، و در اين هنگام دست حضرت را گرفت .
امام صادق : اى ابو بصير! به خدا از اينكه در خيمه حضرت قائم (عج ) بر شمشيرت (براى جانبازى در راه او) تكيه نكرده اى ، باكى نداشته باشد  (زيرا تو كه امام خود را شناختهاى و در خط او حركت مى كنى و همواره در انتظار فرمان او بسر مى برى ، ثواب آن مانند آن است كه امامت ظهور كرده ، و تو پا در ركاب ، آماده يارى به او هستى ) 


نوشته شده در یک شنبه 27 فروردين 1391ساعت 15:53 توسط سجاد| |
برچسب ها: لزوم آمادگى و زمينه سازى براى ظهور قائم (عج )

او يكى از شيعيان بود و در مدائن مى زيست ، با يكى از دوستانش براى انجام مراسم حج ، به مكه رفتند، در مكه و منى و عرفات ، در همه جا با هم بودند، براى انجام قسمتى از مراسم حج به عرفات رفتند، در آنجا ضمن انجام عبادات خود، جوانى خوش سيما را در حال احرام ديدند كه نشانه هاى مسافر بودن او از چهره اش ديده مى شد، در اين ميان فقيرى آمد و تقاضاى كمك كرد، آنها چيزى به او ندادند، فقير نزد آن جوان رفت و تقاضاى كمك كرد، آن جوان چيزى از زمين برداشت و به آن فقير داد، و آن فقير براى او دعاى بسيار و عميق كرد.
سپس آن جوان از نزد آنها برخاست و ناگهان پنهان شد، آن دو نفر مى گويند، نزد آن فقير رفتيم و گفتيم ، عجبا آن جوان ، چه چيزى به تو داد؟
فقير ريگ طلاى دندانه دار را به ما نشان داد، كه وزن آن قريب بيست مثقال بود.
آنها در يافتند (و احتمال قوى دادند) كه آن جوان حضرت ولى عصر (عج ) بوده است ، به جستجوى او پرداختند ولى او را نيافتند، از جمعيتى كه آن جوان در ميان آنها بود، سراغ او را گرفتند، آنها گفتند: درباره اين جوان اطلاعى جز اين نداريم كه :از سادات علوى است و هر سال پياده به حرم مى آيد و در مراسم حج شركت مى كند.


نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1391ساعت 22:3 توسط سجاد| |
برچسب ها: خوش حكايتى از ديدار امام زمان (ع )

(مى دانيم كه حضرت قائم ، امام زمان (عج ) در روز 15 شعبان سال 225 يا 226 ه - ق در سامره به دنيا آمد، و حدود پنج سال ، تحت سرپرستى پدرش ، براى حفظ از گزند دشمن ، به طور كاملا مخفى زندگى مى كرد، ولى گاهى بعضى از اصحاب خاص و مورد اطمينان ، به توفيق زيارت آن نور ديده نائل مى شدند، به عنوان نمونه ):
ضوءبن على مى گويد: يك نفر ايرانى - كه نامش رابرد - به من گفت : به شهر سامره رفتم ، و ملازم در خانه امام حسن عسكرى (ع ) شدم ، حضرت مرا طلبيد، وارد خانه آن جناب شدم و سلام كردم ، فرمود: (براى چه به اينجا آمده اى ؟)
گفتم : به خاطر شوقى كه به شما دارم براى خدمت به اينجا آمده ام .
امام حسن (ع ) فرمود: بنابراين دربان من باش ، من از آن پس در خانه آن حضرت همراه ساير خادمان بودم ، گاهى به بازار مى رفتم و اجناس مورد نياز آنان را مى خريدم ، و زمانى كه مردها در خانه امام حسن (ع ) بودند، من بدون اجازه وارد خانه مى شدم ، روزى وارد خانه شدم ديدم امام حسن (ع ) با چند نفر نشسته بود، ناگاه در اطاق حركت كرد و صدائى شنيدم ، در همين هنگام امام حسن (ع ) فرياد زد: بايست ، من همانجا توقف كردم و جرئت بيرون رفتن و وارد شدن را نداشتم ، بعد از چند لحظه ، كنيزكى ، كه چيزى سرپوشيده همراه داشت از نزد من عبور كرد، آنگاه امام حسن اجازه ورود داد، من وارد خانه شدم ، كنيز را نيز صدا زد، او نزد امام باز گشت ، امام حسن (ع ) به كنيز فرمود: (روپوش را از روى آنچه همراه دارى بردار).
كنيز روپوش را برداشت ، كودك سفيد و زيبائى ديدم ، امام حسن (ع ) روپوش ‍ روى شكم كودك را برداشت ، ديدم موى سبزى كه سياهى نداشت از زير گلو تا نافش روئيده شده است . آنگاه به من فرمود:
(صاحب شما همين است )
سپس به كنيز امر فرمود: (او را ببر) و بعدا من آن كودك را تا زمان رحلت امام حسن (ع ) نديدم ، و بعد از رحلت آن آن حضرت ، آن كودك را بار ديگر زيارت كردم ...


نوشته شده در جمعه 25 فروردين 1391ساعت 21:30 توسط سجاد| |
برچسب ها: توفيق يك ايرانى به ديدار امام زمان (ع )

احمد بن اسحاق (وكيل امام حسن عسكرى در قم ) مى گويد:
محضر امام حسن عسكرى عليه السلام رسيدم و مى خواستم درباره جانشين آن حضرت سؤ ال كنم .
امام عليه السلام پيش از آن كه من سؤال كنم ، فرمود:
اى احمد! خداوند متعال از لحظه اى كه آدم را آفريده تا روز قيامت ، زمين را از حجت خود خالى نگذاشته و نخواهد گذاشت و به ميمنت حجت الهى از اهل زمين گرفتاريها بر طرف مى شود، باران مى بارد و زمين بركاتش را خارج مى كند.
عرض كردم :
پسر پيامبر خدا! و جانشين پس از شما كيست ؟
حضرت با شتاب برخاست و به درون خانه رفت و بازگشت ، در حالى كه پسر بچه سه ساله اى را كه چهره اى همانند ماه شب چهارده داشت بر دوش ‍ گرفته بود.
آنگاه فرمود:
اى احمد بن اسحاق ! اگر نزد خداى متعال و حجتهاى او گرامى نبودى ، اين پسرم را به تو نشان نمى دادم ، همين پسرم همنام رسول خدا و هم كينه اوست . او كسى است كه زمين را پر از عدل و داد مى كند، همچنان كه پر ظلم و جور شده باشد.
اى اسحاق ! مثل او در ميان امت من ، مثل خضر و ذوالقرنين است . به خدا سوگند او غايب مى شود، كه در زمان غيبت او كسى از هلاكت نجات نمى يابد مگر اينكه خداوند او را در عقيده به امامتش ثابت نگه دارد و موفق بدارد كه براى ظهور او دعا كند.
عرض كردم :
سرور من ! آيا نشانه اى در اين بچه هست كه قلب من به امامت او اطمينان بيشترى پيدا كند و بدانم كه او همان قائم بحق است ؟
در اين وقت ناگاه آن پسر بچه به سخن آمد و با زبان فصيح عربى فرمود:
انا بقية الله ...
من آخرين سفير الهى در روى زمين و انتقام گيرنده از دشمنان خدا هستم . سپس فرمود:
اى احمد بن اسحاق ! اكنون كه با چشم خود، حجت حق را ديدى ، در جستجوى نشانه ديگرى مباش !
احمد بن اسحق مى گويد:
شاد و خرم از محضر امام عسكرى عليه السلام اجازه گرفته ، بيرون آمدم . فرداى آن روز به خدمت امام عسكرى عليه السلام رسيدم ، عرض ‍ كردم :
اى پسر رسول خدا! از عنايتى كه ديروز درباره من فرموديد (فرزند عزيزت با به من نشان داديد) بسيار شادمان شدم ، ولى نفرموديد علامتى از خضر و ذوالقرنين در اوست ، چه مى باشد؟
حضرت فرمود:
منظورم غيبت طولانى اوست ...


نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391ساعت 22:32 توسط سجاد| |
برچسب ها: امام زمان (عج ) نورى بر دوش پدر

پيامبر اسلام مى فرمايد:
يا على ! تو از من و من از تو هستم ، تو برادر من و وزير منى . هنگامى كه رحلت نمودم در سينه هاى قومى عداوت هايى درباره تو پديد مى آيد و به زودى آشوبى شديد رخ مى دهد كه دامنگير همه خواهد شد. اين قضيه پس ‍ از غيبت پنجمين امام از فرزندان امام هفتم از نسل تو خواهد بود و اهل زمين و آسمان در غيبت او غمگين مى شوند.
در آن وقت چه بسيار مرد و زن مؤ من افسوس مى خورند و دردمند و سرگردان مى باشند!
سپس رسول خدا سر مبارك خود را به زير انداخت . لحظه بعد سر برداشت و فرمود:
پدر و مادرم فداى كسى كه همنام و شبيه من و موسى بن عمران است . او لباسى از نور بسيار درخشنده مى پوشد.
براى آنان كه در غيبت او آرامش ندارند، تاءسف دارم . آنها صدايى را از دور مى شنوند كه براى مؤ منان رحمت و براى كافران عذاب است .
اميرالمؤ منين : يا رسول الله آن صدا چيست ؟
پيامبر: در ماه رجب سه مرتبه صدا مى آيد، دور و نزديك همه مى شنوند:
صداى اول ، ((الا لعنة الله على القوم الظالمين ))
و صداى دوم ، ((ازفت الازفة )) يعنى روز قيامت فرا رسيده است
و صداى سوم ، آشكارا شخصى را نزديك خورشيد مى بينيد كه مى گويد:
اى اهل عالم آگاه باشيد! خداوند مهدى فرزند امام حسن عسكرى فرزند...تا على بن ابى طالب مى شمرد، برانگيخت و روز نابودى ستمگران فرا رسيد!
در آن موقع امام زمان ظهور مى كند خداوند دلهاى دوستانش را شاد مى گرداند و عقده هاى دلشان را برطرف مى سازد.
اميرالمؤ منين : يا رسول الله ! بعد از من چند امام خواهد بود؟
پيامبر: پس از تو از امام حسين نُه امام خواهد بود و نهمى قائم آنهاست .


نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391ساعت 19:21 توسط سجاد| |
برچسب ها: غيبت امام زمان (عج ) در بيان پيغمبر صلى الله عليه و آله

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin